غروب جمعه دلگیره...

ساخت وبلاگ
یه آقایی اومده تو اتوبوس داره ساندویچ خونگی می‌فروشه. من ازش گرفتم. می‌گه: آبجی! خانمم درست کرده. وسواسیه نمی‌ذاره حتی من دست بزنم!
بعد یه خانمی پرسید: همبرگر دارید؟
گفت: نه اون سرخ کردنیه ضرر داره:)

غروب جمعه دلگیره......
ما را در سایت غروب جمعه دلگیره... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidehbanoo بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 9 مرداد 1397 ساعت: 23:40

امروز دیدم که بابا داره پیر می‌شه! اون چین و چروک های محو و تارهای سپید موی محاسن که انگار در گوش‌های من فریاد می‌زدند بابا داره پیر می‌شه...
ای کاش زمان در حال متوقف می‌شد. وقتی که من در آستانه جوانی ام و بابا در آستانه میانسالی...

غروب جمعه دلگیره......
ما را در سایت غروب جمعه دلگیره... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidehbanoo بازدید : 159 تاريخ : سه شنبه 9 مرداد 1397 ساعت: 23:40

ما حتی به دنبال خوشی هم نیستیم، تنها می‌خواهیم قدری کمتر رنج ببریم.

غروب جمعه دلگیره......
ما را در سایت غروب جمعه دلگیره... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidehbanoo بازدید : 111 تاريخ : سه شنبه 9 مرداد 1397 ساعت: 23:40

اولین چیزی که عاشق و طالب صادق بذل می‌کند، انس و آرامش خود اوست و سپس آنچه را دارد و متعلق به اوست حتی آبرو و اختیار خود را بذل می‌کند.

+چرا امشب همش به یه چیز می‌رسم؟ تو کتاب عطش این را خوندم. چند دقیقه قبل هم درباره این شعر سعدی با بچه‌ها حرف می‌زدیم؛

هرکه دلارام دید از دلش آرام رفت

چشم ندارد خلاص هرکه در این دام رفت

غروب جمعه دلگیره......
ما را در سایت غروب جمعه دلگیره... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidehbanoo بازدید : 136 تاريخ : سه شنبه 9 مرداد 1397 ساعت: 23:40

لبّ کلام اینکه مشکل در نیازهایمان نیست؛ مشکل در خواستن‌هایمان است.
مشکل، غرق‌شدنمان در تمدن است.

محمدباقر قنبری نصرآبادی

غروب جمعه دلگیره......
ما را در سایت غروب جمعه دلگیره... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidehbanoo بازدید : 122 تاريخ : سه شنبه 9 مرداد 1397 ساعت: 23:40